حبیب ابن مظاهر بخش سوم

حبيب در روز عاشورا

غلام عبيدالله بن زياد وارد ميدان شدند و مبارز طلبيدند. اين در حالي بود که يسار جلوتر آمده و در پيشاپيش سالم قرار داشت.

حبيب و برير به سرعت به سمت آنان شتافتند؛ ولي حسين عليه‏السلام آن دو را به جاي خود نشانيد. عبدالله بن عمير از جاي برخاست و امام به او اجازه جهاد فرمود. [تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص 429؛ الارشاد، ج 2، ص 95.] .

درسي که مي‏توان گرفت: طبري و ديگران درباره وضعيت حبيب چنين بيان داشته‏اند: «انه کان حنيف الاجابة له عدة المبارز؛ [ابصار العين، ص 104.]  هرگاه حبيب را مبارزي به جنگ دعوت مي‏کرد، او به سادگي اجابت مي‏کرد». اين روحيه بيانگر شجاعت و نيز از خودگذشتگي آن مجاهد بزرگ در راه احياي دين خداست.

هنگامي که «ابوثمامة» وقت نماز را به امام يادآوري کرد، حضرت در حق او دعاي خير کرد و فرمود: «به آنها بگوييد از جنگ دست بردارند تا نماز بگذاريم». در اين حال، يکي از افراد سپاه ابن‏سعد به نام «حصين بن تميم» فرياد برآورد که نماز او (حسين عليه‏السلام) پذيرفته نخواهد بود. حبيب از اين گفتار برآشفت و گفت: «پنداشته‏اي که نماز از آل رسول قبول نمي‏شود، ولي از تو - اي الاغ - پذيرفته مي‏شود؟» [قال حبيب بن مظاهر «زعمت الصلاة من آل رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم، لا تقبل و تقبل منک يا حمار».]  حصين که تاب شنيدن اين حقيقت را از حبيب نداشت، بر او حمله‏ور شد و حبيب نيز دست به شمشير برد و با ضربه‏اي به صورت اسب او کوبيد، که اسب با شتاب به زمين خورد و بر روي او افتاد. خويشان و اطرافيان حصين براي نجات او به سويش شتافتند و با حبيب درگير شدند تا او را نجات دهند. [تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص 439؛ الکامل في التاريخ، ج 2، ص 567.]  در اين درگيري که حبيب با شمشير در بين دشمن مي‏جنگيد، اين اشعار را ترنم مي‏کرد:

 

«اقسم لو کنا لکم اعدائا 

او شطرکم وليتم أل اکتادا

 

يا شر قرم حسبا و آدا»[ ابصار العين، ص 105.] . 

رجز حبيب در ميدان رزم، هنگام حمله، اين بود:

 

«انا حبيب و ابي‏مظاهر 

فارس هيجاء و حرب تسعر

 

و انتم عند العديد اکثر 

و نحن اعلي حجة و اظهر

 

و انتم عند الوفاء اغدر 

و نحن اوفي منکم و اصبر [کتاب الفتوح، ج 5 ص 107؛ مقتل الحسين خوارزمي، ج 2، ص 18؛ ابصار العين، ص 105.] .

 

من حبيبم و پدرم مظاهر (مظهر) پهلوان ميدان نبرد و کارزار شعله‏ور؛

گر چه گروه شما از ما فزون‏تر است، ولي ما حجتي والاتر و آشکارتر داريم؛

و اگر چه شما خائن به عهد خود هستيد، ولي ما وفادارتر از شما و شکيباتريم.»

«حبيب» آن شيرمرد دلاور، به رغم کهولت سن در آن درگيري شصت و دو نفر از آنها را به خاک انداخت. او اين سرود حماسي را پيوسته به زبان داشت تا اين که «بديل» به او حمله‏ور شد.

شهادت حبيب

فردي از «بني‏تميم» [موسوعة کلمات الامام الحسين عليه‏السلام، ص 446، ش 424.]  به نام «بديل بن صريم» با شمشير خود ضربه‏اي به حبيب زد و ديگري از همان قبيله (تميم) با نيزه‏اش به او ضربه زد. پس از اين بود که حبيب از اسب به زمين افتاد، اما همين که خواست از جاي برخيزد «حصين بن تميم» با شمشير بر فرق او زد. مرد «تميمي» از اسب پايين پريد و سر حبيب را از بدن او جدا کرد. حصين به او گفت: «من در کشتن او شريک تو هستم» پس ديگري گفت: «به خدا قسم، او را کسي جز من نکشت» حصين گفت: «سر را به من بده تا که به گردن اسبم بيندازم تا مردم ببينند و بدانند من در قتل او شريک تو هستم، سپس سر را تو بگير و به عبيدالله بن زياد بده، من نيازي به هديه‏اي که براي کشتن او به تو عطا مي‏کند ندارم» او زير بار نرفت و قوم آن دو سرانجام بين آن دو نفر داوري کردند. او سر حبيب را به حصين داد و حصين در بين لشکر به جولان پرداخت، در حالي که سر را به گردن اسب آويخته بود. سپس سر را بازگردانيد و تميمي آن را گرفت و به اسب خود آويزان کرد تا آن که نزد ابن‏زياد ببرد. [الکامل في التاريخ، ج 2، ص 567.]  در اين هنگام بود که امام حسين عليه‏السلام خود را بر بالين حبيب رسانيد و فرمود: «عندالله احتسب نفسي و حماة اصحابي؛ [تاريخ الامم و الملوک، ج 5 ص 439-440؛ مقتل الحسين عليه‏السلام خوارزمي، ج 2، ص 192؛ الکامل في التاريخ، ج 2، ص 567؛ البداية و النهاية، ج 8، ص 198؛ بحارالانوار، ج 45، ص 27؛ عوالم، ج 17، ص 27؛ اعيان الشيعة، ج 1، ص 206؛ وقعة الطف، ص 230-231؛ موسوعة کلمات الامام الحسين، ص 446.]  خودم و اصحاب وفادارم را نزد خدا احتساب مي‏کنم». پس از آن، امام مکرر اين آيه را تلاوت فرمود: (انا لله و انا اليه راجعون)؛ [بقره، آيه 156.]  ما از آن خداييم و به سوي او بازمي‏گرديم» [مقتل الحسين مقرم، ص 301.]  در برخي از مقاتل آمده که امام فرمود: «لله درک يا حبيب، لقد کنت فاضلا تختم القرآن في ليلة واحدة؛ [موسوعة کلمات الامام الحسين، ص 446، ش 424، ص 231. در ينابيع المودة، ج 3، ص 71 آمده «يرحمک الله يا حبيب، لقد کنت تختم القرآن في ليلة واحدة و انت فاضل؛ اي حبيب، خداوند تو را رحمت کند. که در يک شب قرآن را ختم مي‏کردي و تو فاضل بودي».]  آفرين بر تو اي حبيب تو مردي فاضل بودي که در يک شب قرآن را ختم مي‏کردي».

در زيارت ناحيه مقدسه آمده: «السلام علي حبيب بن مظاهر الاسدي؛ [اقبال الاعمال، ج 3، ص 78 و 343.]  درود بر تو اي حبيب بن مظاهر اسدي»

درسي که مي‏توان گرفت: امتيازات حبيب:

1. امام حبيب را فاضل مي‏دانند؛

2. او هر شب، کل قرآن را تلاوت مي‏کرد:

3. معرفت او به امام بر ديگران امتياز داشت.

 



زیارت عاشورا

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


موضوعات مرتبط: انصارالحسین علیهم السلام ، حبیب ابن مظاهر ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.